از کتاب پنجم – خواب دیدم آقای روحانی رئیس جمهور
طنز بازی با روحانی که نامش سعید صلح طلب شده است
من کمتر خوابهای آشفته میبینم ولی خیلی وقتها پیش می آید که خوابهای عجیب و غریبی می بینم اما اکنون این خوابم را با شما عزیزان مطرح می کنم . شاید باعث شود که بتوانم شما را هم از دیدن خوابهای آشفته باز دارم . شما هم اگر خوابهای طنزو جدی و واقعی و غیر واقعی ببینید که کمی شما را تسکین دهد هرگز نگران نباشید زیرا که اثر گذاریش از تجویز ضد افسردگی چند دکتر روانشناس مناسبتر خواهد بود .
خوابی که دیده ام بسیار هیجان انگیز و راز گشا برای اکثریت مردم ایران میباشد . ولی من قبل از مطرح کردن موضوع مطالبه گری مادی نمیکنم . من میتوانستم برای بیان گوشه ای از محتویات این خواب که از هر متقاضی مشتاق دو تومان طلبکارمیشوم و می بایستی پس از واریز مبالغ مربوطه به شماره حساب من که مطمئنا" متجاوز از بیست میلیون نفر خواهد شد صبر کنم . اما این کار را نمیکنم چرا که صبرم لبریز شده است و بایستی همین الان بدون فوت وقت بگویم تا آرام گیرم . ولی شما خودتان را آماده کنید که مطالبه گری از راه میرسد . و خوابم را بیان میکنم و تمام شماهائی که این متن را میخوانید حد اقل دوهزار تومان بدهکارِ من میشوید . شماره حساب من برای واریز وجوه 5859 8310 0707 3611 میباشد . لطفا" اطلاعات واریزیتان را بشماره تلفن من پیامک کنید . و اما محتوای خوابم : سعید صلح طلب کارگر ورزیده و با هوش شرکت نیشکر هفت تپه است که لباس روحانیت ندارد و علیرغم این که ریشی هم نمیگذارد ولی همگی او را شبیه آقای دکتر روحانی رئیس جمهور و در یک راستای شخصیتی میدانند . آقای سعید صلح طلب شخصی است اجتماعی و دوست داشتنی و مردم دار که تمام افرادِ متفکری که با ایشان در تماسند با ایشان انس میگیرند و از گفتگوی با ایشان اظهار رضایت میکنند . او در دانشگاه رشته ی حقوق بین الملل را گذرانده است و سرپرستی پانزده تا بیست نفر کارگران را بعهده دارد که با تک به تک آنها رابطه ی صمیمی و منطقی دارد و علاوه بر ارتباطات کاری و صنفی و شرکتی ، نشستهای فکری قوی با متفکرین شرکت بصورت پریودیک دارد که هر ماه یکبار دوره ای جلساتی تشکیل میدهند و گفتگوهای جدی و معناداری که بیشتر جنبه های فرهنگی و اجتماعی دارد و درآمد و حقوق و جنبه های رفاهی و اقتصاد و سیاست ، در رده های پائین تر گفتگوهای آنها است که در آن نشستها مورد بحث و گفتگو قرار میگیرند . در چنین نشستهائی رشد فرهنگی و اجتماعی و هنری فردی و گروهی ، مورد گفتگو قرار میگیرد و در پایان هر جلسه ، نتیجه گیری رشدی از مجموعه ی گفتگوها توسط فردِ با دانشی که نویسنده هم هست تدوین میشود و نسخه ای هم به هر یک از حاضرین داده میشود که چنین حرکتی نه تنها رشد این تیم متفکر را بدنبال دارد بلکه در صورت بکارگیری چنین روشی ، کشور میتواند به رشدِ چشمگیر نیز برسد .
از موضوع خارج شدم عذر میخواهم . آقای صلح طلب شخصیتی دارد مانند آقای روحانی . درآمدش مناسب نیست وحتما" و حتما" با قسم حضرت عباس که دُمِ خروسی هم ندارد کمتر از یک هزارم درامد اقای دکتر روحانی است . ایشان چندان هم خودش را درگیر مسائل درآمدی نمیکند و زندگیش را با تفکرهای ارزنده در جهت سالم اندیشی پیش میبرد و به دنبال بهانه است که با متفکرین در جهت پیدا کردن راه حلهای کاربردی رشد اجتماعی فردی و جمعی و گروهی ، نه تنها گفتگو کند که به تفاهمهائی برسند و بصورت کاربردی در جمع محدود متفکرینی که با هم هستند ، بصورت جدی عملیاتی نمایند . شش ماه است که چنین حرکتی را شروع کرده اند و دائما" میگوید که ای کاش چنین روشی مسیری گردد که تمام متفکرین مردمی کشور ، چنین مسیری را بروند و مدیریت ذاتی کشور را متفکرینی هدایت کنند که در میان مردمند و سالم اندیش و اهل تفکر و مدیران و مجریهای بالفطره ی کاربردی هستند و میتوانند بصورت ذاتی مسئولین ارزشمندی را بدون خودبینی و خودخواهی و منفعت طلبی شخصی ، و حتی بدون پذیرش پست رسمی به عهده داشته باشند و از طریق چراغ سبزی که آنها نشان میدهند ، ارگانهای سالم اندیش کشور ، بهترینها را برای کاندید های کردن برای پستهای بخصوص حساس و کلیدی ، به محیطشان معرفی کنند و حتی چنانچه چنین شخصیتهائی خودشان تمایل به کاندید شدن هم نداشته باشند ، دیگر متفکرین شایسته آنها را مجاب به کاندید شدن بکنند . سخت مشتاق است که مسئولین کشور اعلان آمادگی کنند که با متفکرین مردمی کشور ، نشستهای ارزشمند برگزار کنند و نتایجش را به ملت هدیه کنند .
از خواب پریدم به یاد آوردم که در خواب با آقای صلح طلب نشستهائی داشتم که ایشان بصورت خصوصی و خودمانی گفت که اگر آقای روحانی رئیس جمهور ، بدون هیچ جو سازی و در بوق و کرنا گذاشتن ، آرام و بدون دارّ ودور یواشکی و بدون محافظ بیاید و به عنوان مستمع در این نشستهای ما نه بعنوان رئیس جمهور که بخواهد سخنران باشد بلکه بعنوان یک فرد از ملت که برحسب اتفاق مسئولیت سنگینی هم دارد در این جلسات حضور یابد و یک نسخه از نتایج ارزنده ی تدوین شده را دریافت کند و با احساس مسئولیت بسیار قوی و با صلابت و اقتدار در جهت شکوفا سازی کشور بکار گیرد .
و اما خوابی که دیدم با تله پاتی بسیار قوی با آقای روحانی رئیس جمهور همسو شد و تصادفا" با روشهائی که اتفاق افتاده و هنوز هم علم ماهیتش را کشف نکرده است ، ایشان نیز عین همین خواب را دیده اند و با خواندن این متن به من تلفن زدند ( تخیلی است ) و بمن گفتند : فلانی عجیب است که من هم عین خوابی که تو دیده ای را در خواب دیده ام . طبیعی است که تعبیری ندارد و هم من که نگران کم پولی نیستم شام سنگینی خورده بودم و احتمالا" هم شما که مانند تمام ملت ایران به حول و قوت الهی همگی در امنیت کامل و رفاه خوبی هستید و غیر از قشرِ کمی که در تنگنای اقتصادی قرار دارند و آنهم مشیت خداوندی است که ما تلاش مزبوحانه میکنیم که در مقابلش بایستیم . چرا که چراغی را که ایزد برفروزد ، هر آنکس پُف کند ریشش بسوزد . هر چه باداباد ما بسوختن ریشمان هم راضی هستیم . ولی حتما" شما هم در هر حال پُرخوری کرده بودید که مثلِ من چنین خوابِ آشفته ای دیدید ؟ اینظور است ؟ جواب این سئوال برای من جالب است که بدانم ملت هم مانند من میتوانند پُرخوری کنند که در آن صورت خیالم راحت تر میشود .
هر چند که ما از روی دلسوزی و احساس مسئولیت و برحسب وظیفه ی شرعی و عرفی و وجدانی تلاش کامل میکنیم که با این پدیده شدیدا" مقابله کنیم تا خدا چه خواهد . البته ممکن است که من و مسئولین دلسوزِ دیگر که تلاش در جهت خلاف خواسته ی خداوندی بنفع ملت انجام وظیفه میکنیم که ناشی از کناهان فجیع مردم ایران است . شاید خدا ما را ببخشد و به علت پُف کردمان ریشمان را نسوزداند . و در روز قیامت هم خداوند ما را بابت این خدمت بزرگمان به ملت ایران زیاد بازخواست نکند که چرا شما در مقابل خواسته ی من که زجر دادن مردم ایران بدلیل کفر ورزی و قدرناشناسی و معصیت هایشان بوده است ، سخت مقابله کردید ؟ که در ان صورت سخت گرفتار میشویم . من با دیگران کاری ندارم ودر مورد آنها چیزی نمیدانم ولی به سهم خودم باز هم در جواب دادن به خداوند در چنین شرایزی عاجز خواهم بود . چرا که واقعیتها ئی که ما میدانیم با علمِ ناقص است . علم کامل پیشِ خداوند منان و کریم است که نبایستی با آن رودرروئی عقیدتی کنیم و بایستی تسلیم محظ خواسته های خداوندی باشیم . طبیعی است که تدبیر بظاهرعقلانی من و شما در مقابل دانسته های خداوندی جز بچه بازی چیزی نیست و بایستی تسلیم محض دستورات خداوندی شویم و پایمان را از گلیممان بیشتر دراز نکنیم که کردیم و شرمنده ایم . میدانم جزای شدیدی را بدنبال خواهم داشت و پذیرا هستم .
***
طنز روحانی که نرخش را ریالی میدهید در چنین کارِ قوی در کارِ خوبان همرهید
با دلار و پوند و مارک ، ارزنده محصولت نخر با تمامِ اشتیاقت این چنین طنزی بِبَر
بیست تومان نیست نرخش یک دهم هم کافی است این سُرایش دلبراست آرد دلِ هرکس بدست
میُسرایم شعرِ طنز و جدی از افکارِ خود مینویسم آنچه اجرایش از دل فرهنگ شد
کاربردی کن تمامِ آنچه را من میدهم من هم این گنجینه را از فکر ، میدان مینهم
گر کند ملت حمایت راهمان عالی شود سفره اندازید رنگین ، فرش ها قالی شود
بیسوادان هم همه در رشد و دانائی روند چون همه خوشفکرها درکشورت جاری شوند
میشود راهِ تمدن را چنین آسان نمود گر رها گردد هر آنچیزی که اجرائی نبود
ما به انجامِ هدفهامان قسم ها داده ایم شاهرگ را در گروگانِ نهان بنهاده ایم
بیست میلیون اهلِ فکر و دانش و رمز آفرین در کمینِ عشقِ عریانند برخیز و ببین
هر یکی با عشق نرخِ طنز را پرداخت کرد گر نباشد طنزِ زیبا می کشد هر زنده درد
تو بدنبالِ خریدِ مُفتِ کالاها نرو چون بدانائی توانی کرد دائم تو درو
نرخ ارزان شد که دنیا می خَرَد محصولمان خوب بازاری است غفلت بس،بخر با ما بمان
ما همه محصولمان را زیرِ قیمت میدهیم فرش قرمز هم چنین در زیر پایت مینهیم
تو فقط پرداخت کن یک ذره نرخ بی بها تا شود تشویق تولیدم رود تا انتها
با هم افزائی به تولید و عمل با ما شوی تا پکن در چین و یا اتریش راهِ خود روی
چون که تولیدت بیارزد بیشتر ، تو غم مخور اینچنین تولید گنج است و خَرَد هر کس چو دُر
مهندس یحیی ملک آذری / گاندی دیجیتال زمان
پژو هشگر اجتماعی ، نویسنده ، شاعر و طنز پرداز
چهارشنبه 99/5/1